عمادعماد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

یکی یک دونه مامان

اولین نوروز (نوروز 1387)

1391/10/12 10:35
نویسنده : مامان زری
313 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم امروز که دارم برات می نویسم چند روز دیگه بیشتر به پایان 5 سالگیت نمونده و من مجبورم خلاصه ای از سالهای پیش رو برات تو وبلاگت بذارم.

خیلی به مامان وابسته بودی , تا ازت دور می شدم شروع به گریه می کردی , هر روز که تپل تر می شدی , قشنگتر از روز قبل می شدی .

اینجا اولین عیدی بود که کنار ما بودی , بابا مرتضی اصرار داشت لحظه سال تحویل کنار قبر پدر بزرگت باشیم . آغاز سال 1387 با مامان اشرف, عموعلی , امیرحسین , زن عمو , آبجی مرسده . به برکت قدمای کوچولوی تو سال خیلی پربرکتی بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)