عمادعماد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

یکی یک دونه مامان

اولین تجربه مهدکودک

1391/10/12 13:24
نویسنده : مامان زری
744 بازدید
اشتراک گذاری

اون روزا ما ساکن چهاردیواری پونک بودیم .خیابان معین -کوهساردوم شرقی-پلاک4

مامان از اول اردیبهشت ماه دنبال مهدکودک می گشت. اون موقع مهدی که بخش نوزاد داشته باشه کم بود. همه منطقه رو گشتم تا اینکه بالاخره با مهد آسمان آبی توی شاهین شمالی به نتیجه رسیدم . قرار شد هر روز خودم اونجاباشم و با 1 ساعت شروع کنیم تا تو بتدریج از من جدا شی وعادت کنی که 8 ساعت توی مهد بمونی .آخی طفلکی پسرم ! می دونم که برای تو سخت بود , اما باور کن برای من خیلی مشکل تر بود .

 

ایجا اولین روزی بودی که رفتیم مهد آسمان آبی و قرار شد تونیم ساعت از من دور باشی.(خرداد1387)

اون روز توی مهد عکاس داشتند . من تو رو با لباس راحتی برده بودم که روز اولی اذیت نشی.

 خیلیسخت بود که پسر توپولی خوشگلم رو صبح تحویل مهد بدم . بعد از اینکه تو رو می گذاشتم مهد, تا نزدیک شرکت گریه می کردم. دائم نگرانت بودم و زنگ می زدم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)