سال اول
این دومین مسافرتت بود . تابستان 87 - با عمو فرشاد و عمو مهدی
اینجا دیگه 1 سالت بود .محرم دومی که دیده بودی .
این هم مسافرت خاطره انگیز شمال -آبشار آب پری !
نوروز 1388- با مهدی دوست داداشی و آبجی مرسده .
توی این مسافرت ما با سی یلو توی جاده آب پری با دوتا گاو تصادف کردیم و چپ کردیم . اما خدا خیلی رحم کرد که هیچکدوم طوری نشدیم. مخصوصا تو که پشت ماشین تو بغل آبجی مرسده بودی . اینجا بود که فهمیدم چقدر برام عزیزی . وقتی به خودم اومدم , اولین چیزی که دست انداختم بغلش کنم تو بودی و به زرو توی همون حالت معلق ماشین , تو رو از عقب ماشین توی بغلم کشیدم تا خیالم راحت بشه که سالمی . اما تو اونقدر ترسیده بودی که گریت بند نمی اومد و از بغلم تکون نمی خوردی .
اینجا هم مهد کودک آسمان آبی ! نوروز 1388
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی